با سلام خدمت همشهریان محترم
اینم دومین شعرم تقدیم به شما
امید وارم گل لبخند روی لبهای قشنگتون بشینه :
صدای بژشک میاد از رو چنار ری دوون
باغدارا جار میزنند آوو ءا رو رفت اش بوون
یکی لوده میبافه یکی درست کرده جوغن
اغر ءا اوتا شده هر دونه یکی دومن
محمد صیاد اذون میگه با صدای بلند
در شرکت چه شلوغه فکر کنم میدن روغن
به نام خدا
دوست عزیز وخوبم جناب آقای قانعی سلام
طنز ونتیجه ی ان یعنی شادی اگر به قیمت تمسخر مومنی صورت نپذیرد مطلوب بوده و مانند روغنی است که چرخ دنده های خشک زندگی را روان میسازد
بحمدالله وبلاگ شما این ویژگی را تا به امروز داراست
ویژگی دیگری که وبلاگ شما میتونه داشته باشه اینه که اصل و ریشه ی تمام نویگانیهای عزیزی که در جای جای ایران عزیز زندگی میگذرانند را به یادشان می آورد و نمیگذارد صفای روستائیشان در میان دود و دم شهرها و کشورهای دیگر رنگ ببازد
امیدوارم تمامی هم ولایتیهای عزیز در غنا بخشی به وبلاگ کمک کنند
فعلا اشتغالاتم زیاد است اما انشا ءالله پس از رمضان المبارک سر فرصت مطالبی را برایتان ارسال میکنم
راستی ممنون میشم اگه وبلاگ من را هم لینک کنید شاید مورد استفاده قرار گیرد
نوایگان را با تمام وجود دوست دارم و به آن عشق می ورزم
امیدوارم روزی بتوانم دینم را بیش از پیش به خاک پاک آسمانیم دیار مردان و زنان مومن و عفیف ادا نمایم
ممنون
التماس دعا یا علی مدد ماکل خودتون باشین/خو عزیز؟
سالم اقای قانعی
خیلی باحالی
من که حسابی کیف کردم. هر وخ ایژا دلدم بر نوواگون تنگ میشه میام وبلاگ شما
H;Gدانشگاه شیراز
با سلام خدمت آقای حمید رضا گلزار دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز
خو تو چرا اسمت نینویسی؟! هرچه باشه بالاخره تو دوماد کلسین هسی تو قومونی ولی نیفهمم چرا ری میگیری اسمت قاهام میکنی