NAVAYGAN TANZ نوایگان طنز

نوایگان تصاویر مطالب طنز sms شعر عکس مربوط به #نوایگان# موفق قانعی***

NAVAYGAN TANZ نوایگان طنز

نوایگان تصاویر مطالب طنز sms شعر عکس مربوط به #نوایگان# موفق قانعی***

نوایگان و سروک های عروسی

سلام 

 در روستای نوایگان هنگام مراسم عروسی  

سرودهایی خوانده میشود که به آنها سروک گفته میشود 

همه ی کسانی که عروسی کردند حتما این سروک ها 

 بهشون گفتند و کلولوک هم براشون کشیدند 

حالا من تعدادی از این سروکها را نوشتم شما دوستان  

و نواگونیهای عزیز اگر سروکی یادتون میاد یا بلد هستید 

 توی نظرات بنویسید.   

 

.........................

اومدیم عقدت کنیم و نومدیم سیلت کنیم 

............................

اومدیم اش بوریم اش نمیا اش نمیا 

ننشون ایراد گرفته خونه ی جدا میخوا 

خونه ی جدا نداریم منت داره زود بیا 

...........................  

اومدیم خونه ی عاروس قومای عاروس توون دادند 

عوضه ی لیوان شربت لیوان اوون دادن 

...........................

ای گلم گمپ گلم پاشتا بریم خونه ی خودم  

........................... 

زدیم عه ری دلی نفتی   شربت نخورده رفتیم 

.......................... 

ایجا تا تو بهداری همش گلپ و صندلی 

پای مادر شیگر شکسته نورین شه بهداری 

......................... 

آفتابه ی لوله طلا نه نه ی دوماد برده wc !!!

نه نه ی عاروس گریه میکرد آفتابه ی رودم بیار 

......................... 

ای مادر شیگر بخلوک سزاته روغن داغ 

بریزه رو پات بسوزه من برم شاه چراغ 

.........................  

آی اوشن اوشن اوشن خونه دوماد شد روشن 

آی نعنا نعنا نعنا نه نه ی عاروس شد تنها 

یی منی چوغ کوریت نه نه عاروس میگروید  

 .............................. 

اینم چندتا سروک قشنگ که گمنام زحمت کشیده  

و برای وبلاگ نوایگان طنز ارسال کرده با تشکر از گمنام: 

 


در خونه شازده دوماد آب سوزی رد میشه
گچ بیارین پل بسازین خانم عاروس رد بشه

اومدیم عه خونتون بلد نویدیم پله تون 

تش بگیره خونتون افتیدیمه تو برکه تون

ننه جونی دادا جونی آخرم کردی جدا
زیر قران تو ردم کن تا برم دس خدا

خونمون بر بغله تاکسی نمیا چه کنیم 

رو به الله بکنیم طیاره پیدا بکنیم

ننه ی عاروس گریه میکرد من ولم نندم شه در  

ننه ی دوماد خنده میکرد پس چرا دادی شوهر

ای برنجای چل منی و چل و چار آبش میاد 

خوش بحال شازده دوماد سر شوم خوابش میاد

ننه ی عاروس گریه میکرد مث بارون بهار 

ننه ی دوماد خنده میکرد عاروسم ور دار بیار 

 

جلنگ جلنگ انگشترش خورجین خالی رو خرش 

ما که بردیم دخترش تنها بمونه مادرش

......................... 

   

 

نظرات 10 + ارسال نظر
حسین انصاری شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ب.ظ

سلام آقای قانعی
خیلی جالب یود از شما به خاطر زنده نگه داشتن فرهنگ نوایگان متشکرم ولی هرچی فکر کردم این که سوار خر هست را نشناختم

سلام آقای انصاری از اینکه به وبلاگ سر زدید ممنونم
اون که سوار الاغ هست را خودمم هم نمیشناسم آخه نواگونی نیست

گمنام سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام حاج آقای قانعی
من هم به نوبه خودم چند تا سروک نوشتم



جلنگ جلنگ انگشترش خورجین خالی رو خرش
ما که بردیم دخترش تنها بمونه مادرش

در خونه شازده دوماد آب سبزی رد میشه
گچ بیارین پل بسازین خانم عاروس رد بشه

اومدیم عه خونتون بلد نویدیم پله تون
تش بگیره خونتون افتیدیمه تو برکه تون

ننه جونی دادا جونی آخرم کردی جدا
زیر قران تو ردم کن تا برم دس خدا

خونمون بر بغل تاکسی نمیا چه کنیم
رو به الله بکنیم طیاره پیدا بکنیم

ننه ی عاروس گریه میکرد من ولم نیدم شه در
ننه ی دوماد خنده میکرد پس چرا دادی شوهر

جینگا جینگ ساز میاد و از بالای شیراز میاد
خوش بحال شازده دوماد نومزادش با ناز میاد

ای برنجای چل منی و چل و چار آبش میاد
خوش بحال شازده دوماد سر شوم خوابش میاد

ننه ی عاروس گریه میکرد مث بارون بهار
ننه ی دوماد خنده میکرد عاروسم ور دار بیار

نشسته یار به یار الحمدلله
نشسته در کنار الحمدلله
شبی که زهره یار مشتری شد
جناب فاطمه یار علی شد

سلام به به خیلی جالب بود گذاشتمشون توی صفحه اصلی
دستت درد نکنه گمنام

مهدی محمدی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ب.ظ http://http://www.farhanginiran11.blogfa.com/

سلام
ایام ربیع مبارک
از کویر بی روح نایین به همه ی نوایگونیا ی عزیز و مدیر عزیز وبلاگ سلام میکنم
سروکای نواگونی که دیدم با خانواده خندیدیم
عالی بود
حیف که دیگه تقریبا این اشعار محلی و اون صفا و صمیمیتها قدیمی شده
حیف که ارگ و ...جای اینا رو گرفتن و نتیجه ی عروسی رفتن این روزا حتی در نواگون دیگه چیزی جز گناه نیست
یاد همکاریهای صمیمانه ای که در عروسیها همه با خانواده عروس و دوماد داشتن به خیر
یاد خر هیزمی رفتنا
یاد حموم روون و حنا بندون و ...
خدا هدایت کنه اولین کسی که در نواگون برا عروسیش ارگ آورد و این خشت کج رل بنا نهاد
به هر حال سپاس فراوان
بر عمر لعنت

سلام ایام ربیع بر شما هم مبارک باشه
واقعا رفتن به بعضی عروسیها مساوی است با گناه کردن است من که به کسانی که از من سوال میکنند بریم به بعضی عروسی ها میگم از باب امر به معروف و نهی از منکر نرید بهتره البته هنوز هم با همه این بدیها مراسم عروسیهای نوایگان از دیگر جاها بهتره هنوز زن و مرد در یک جا جمع نمیشوند
از اینکه به وبلاگ سر زدید ممنونم

یه پس خونه ای پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ

با سلام
با این سروکها ما را بردی به عروسی های قدیم که هیچ ارگی در کار نبود
مردم با شوق خاصی میومدند تو عروسی ها
خیلی صفا داشت عروسی اون موقع ها
یه تمپکی بود و چپک های مهمونا
یاد شلوه خونی پیرمردها تو عروسی بخیر
یادش بخیر خرهیزمی
یاد حجله های قدیمی بخیر
حجله بستم لایی لای حجله واکردم لای لای
حجله تنگ و تاریکه عروس قشنگ و باریکه
اگه دادی میورم اگه ندادی میورم
در دولون میشکنم و راه ری بونش میورم

سلام پس خونه ای !!! از سروک هات و صحبتهات و سر زدنت به وبلاگ ممنونم

گمنام یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ

سلام و عرض ادب خدمت همه مردم عزیز نوایگان
و آقای قانعی
مردم نوایگان مردمی با فرهنگ و با ایمان هستند
و حتی در مراسم عروسی شون هم ایمان و خدا وجود داشت
یادم هست اون قدیما زمانی که داماد میرسید در خونه عروس که اونا ببره اقوام این شعر خیلی خیلی زیبا را میخوندند:
اقوام داماد:
گله ی میشی آورده ایم گله ی بزی آورده ایم
ما میبریم این گل عروی ما میبریم شمع و فانوس
اقوام عروس:
گله ی میشی را پس ببر گله ی بزی را پس ببر
ما نمیدیم این گل عروس ما نمیدیم شمع و فانوس
همینطور ادامه میدادند تا به این جمله زیبا که میرسیدند:
حکم خدا آورده ایم ما میبریم این گل عروس . . .
و اقوام عروس جواب میدادند حکم خدا روی سرمون
همینکه نام خدا میومد
اجازه میدادند که عروس را ببرند
ولی افسوس که دیگه این اشعار جاش را به ترانه های حرام داده
به امید روزی که دوباره این اشعار را تو عروسی هامون بشنویم
یا علی


با سلام و تشکر فراوان از گمنام
حرفهایت زیبا و حق است
یا علی

هم ولایتی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ

ااز اینکه هنوز هم کسانی هستند که اصالتشان را فراموش نکرده اند بسی شاد گشتم
سروک های شما مرا برد به گذشته های دور به روزهایی که صداقت وسادکی هنوز رواج داشت اماافسوس در دنیای مدرن همه این زیبایی ها رو به فراموشی رفته اند
منم به نوبه خود چند سروک مینویسم
شتر خوبه که بارش بنبه باشه
جوون خوبه لبش بر خنده باشه
جوونایی که دارند سیخ وبیکنیک
بمیرن بهتره تا زنده باشه
...
در کوچه نشین اواره میشی
زن معتاد نشو بیچاره میشی
زن معتاد نشوپولش حرومه
دو دستش بافوره عمرش تمومه
...
خانم عروس گریه میکرد میل دستم باریکه
شازه دوماد خنده میکرد راه داراب نزیکه
...
خونه باوا خونه باوا می خوریم نون جیگر
خونه شوهر که رسیدیم میخوریم خون جیگر
...
خونه باواخونه باوا میخواویم زیر لحاف
خونه شوهر که رسیدیم مونه میگن قالی بواف
...
خونه باوا خونه باوا میخوریم لنگ خروس
خونه شوهر که رسیدم مونه میگن ملکی بدوز
...
خونه باوا خونه باوا میخوریم نون پنیر
خونه شوهر که رسیدیم مونه میگن برو بمیر

سلام هم ولایتی واقعا قشنک بود ممنون

[ بدون نام ] دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:08 ق.ظ

عوضه لیوان شربت لیوان اوون دادن

خیییییییییییییییییلی این تیکش باحااال بود
از خنده روده بر شدم
مرررررررررررررسسسسسسسسسسسسسسسسسسسی

نواگون مال خودمون جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام آقای قانعی،پدربنده هم دوره سربازی برادرشمابوده،وبلاگتون روکه بهش نشون دادم خیلی خوشش اومد،دستتون دردنکنه عالی بود،اینم چندتاسروک محلی نوایگان:
ای خدا و ای خدانصف نووگون قطری
ری سینه زنا که زرده علوه رک غالی


نون که میپختیم دادا باهم که میخوردیم دادا
یادهون روزا داداصدیاد هون روزا دادا



من دلم نالون دلم عه کنج بادنجون دلم
دس قومای بی مروت شهرغربت منزلم


کیه کیه درمیزنه زلفاش عه یه ورمیزنه
شازده دومادبابزرگون اومده زن ببره



زیره کوفتم زیره بیختم گردزیره روم نشس
صندلی بالاگذاشتم شازده دومادروش نشس

سلام
سروکهای زیبایی بود
آفرین

نواگونی اصیل سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:30 ب.ظ

سلام سایت واقعا جالبیه دستتون درد نکنه

سلام از لطف شما ممنون

یه محله ی پایینی سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:33 ب.ظ

سلام اقای قانعی ممنون ازسایت بسیارزیباتون

سلام بر بچه های محله ی پایین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد