NAVAYGAN TANZ نوایگان طنز

نوایگان تصاویر مطالب طنز sms شعر عکس مربوط به #نوایگان# موفق قانعی***

NAVAYGAN TANZ نوایگان طنز

نوایگان تصاویر مطالب طنز sms شعر عکس مربوط به #نوایگان# موفق قانعی***

نوایگان و شعر نار ملس

 

 نوایگان طنز : شعر طنز نو   (نار ملس )  

 

من عه تو گفتم که زیر کنه ی نار ملس 

جای کل کردن نار جی یی نیست  

گوش نکردی به حرف من بختر  

تکه ابری عه گوش ویسید  

پیرمرد پای نارش را واکند

نار پوسها فاش کردند سر تو را ؟ 

یا که کار چهتهای خبر چین بود؟ 

ای که سنگ کت برکه شربی را برداشتی 

هیچ میدانی دنه ها را آو برد  

شیرینو بردی و لخت روی دیوار برکه خوابیدی 

قاو زانوهات پر از خرمغز گشته 

سنگهای قتورو ات کجاست؟ 

یا که تیرپیکون جیر زرقی  

جهنم از تو حذر خواهد کرد 

بس که از باغ ووهل و روی دوسر 

سیو و گرجه نرسیده دزدیدی 

گرچه از آن وقت دیری گذشته است لیکن 

سایه دارو درخت از سر تو کم نشد 

باز به لعنت و نفرین باژه ی ما 

تو چه بسیار گرفتار شدی 

طعنه لیموی سوز و کل بز گلاتی 

و نارنج تلخ هم که بماند ...  

 

 برای مشاهده بیرون آمدن لل بجشک از تخم روی آدرس زیر کلیک کنید: 

  

http://s3.picofile.com/file/7411701612/%D9%86%D9%88%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86_%D8%B7%D9%86%D8%B2_%D9%85%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D9%84%D9%84_%D8%A8%D8%AC%D8%B4%DA%A9.flv.html 

 

چند تا عکس از  فصل تابستان نوایگان تقدیم به شما   :

 

 

 

 

  

 

نظرات 6 + ارسال نظر
همولایتی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:11 ب.ظ

بازم دلم شده تنگ بری روستای قشنگ
بری پس خونه و بری کیچه های تنگ
دلم بازم شده تنگ بری شهربی وسرو
بری اوغوره خصوصا اوغوره های پسو
دلم تنگه دوباره بری چنار ری دون
بری تش گردونی که بی بی دود کرده نوون
بری اوزی والوک برای گیزه چیدن
سرک کشیدن تو غار جن پری رو دیدن
برای شی اسیو ،اوتا وپس پیکون
بری چورک خاگی وختی ننه می پخت نون
بری اجاق بی بی که پر بود از غلگ داغ
چقد بدم می اومد من از صدای کلاغ
دلم شده بازم تنگ بری تو کر،تو کشه
نمیدونم تو دلم انگاری غلگ تشه
دلم بازم شده تنگ،تنگ شله الوک
بری عاروسی رفتن وختی میگن کلولوک
دلم همیشه اونجاس،گرچه که خیلی دورم
گرچه که زخمی خوردم اما خیلی صبورم
اما دیگه تموم شد اون کیچه های خاکی
دوز وکلک نشسته بازم به جای پاکی
دیگه نمیادهیچ جا باز بوی نون تازه
تو چهره دخترا پرازعشوه ونازه
دلم میخواد دوباره بیام من به نواگون
حیفه ولی دلم هست ازدست مردمش خون
دلم همیشه اونجاس گرچه که خیلی دورم
گرچه که زخم خوردم اما خیلی صبورم

به به همولایتی
واقعا شعرت عالی بود اگر با اسم واقعیت نظر میدادی حتما میگذاشتم توی صفحه اصلی ولی الان با عرض معذرت فقط میتونم اینجا بگذارم
به هر حال از شعرت قشنگتون ممنون
از نظرات خوبتون هم تشکر.

هم ولایتی سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:32 ق.ظ

سلام کا خاله اولااز کلیپ متولد شدن لل بزشک خیلی ممنون بسیار زیبا بود از عکس های زیبای تو کشه خیلی لذت بردم شبیه همین عکس را عید از کشه کرفتم کاش میشد عکس هارو یه جوری براتون فرستاد ازشون استفاده کنی
باور کن اگر میشد معرفی میکردم گمنام بودن رو بیشتر دوست دارم اخه ریا میشه وریا در اسلام حرام است
ای انار جیهی که من عه تو وبلاگ میبینم
دوس دارم دس بکنم یکیشونو من بیچینم
باز منو بردی به سقف چوبی خونه بی بی
که همیشه پر بود از نارای جی هی
دست مریزاد کاخاله

منم از شما و شعر زیبایتون و همچنین نظر دادنتون ممنونم.
نخه سی ...

ابی استقلالی سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ب.ظ

سلام؛بابادمت گرم خیلی عالی بودکاکا ؛موفق باشی

سلام نظر لطف شماست خیلی ممنون. از اینکه نظر دادید متشکرم
ورود قلعه نوعی به تیم هم مبارکت باشه.

گمنام قدیمی چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ق.ظ

سلام
احوال دوسم
شعرت قشنگ بید
عاشق وبلاگتم همیشه بهش سر میزنم
شرمنده مدتیه نطقم کور شده
موفق جان موفق باشی
یا علی

سلام گمنام چه عججججججججججججججججب؟!
خوبی؟ سلامتی؟ بچه نه نه کرامتی؟
نطقت کور نشده لطفت کور شده!
خو یه شعری یه اس ام اسی چیزی از خودت در وکن .
از اینکه نظر دادی ممنونم گمنام.
منتظر مطالب قشنگ شما هستیم.

گمنام پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ

سلام
یه داستان زیبا دارم فکر کنم خوندنش خالی از لطف نباشه

یی چاربا داری بید خر پیری داشت که یی روز ییدفی داخل یی چاهی بی آو
افتید زلفعلی هر چه کرد نتونست خرو شه در بیاره
بری ایکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشه با مردم روستا تصمیم
گرفتن چاهو پرش بکنند تا خرو زیتر بمیره و ذره ذره نمیره
مردم با سطل ری سر خرو گل مرختند اما خرو هی گلای ری بدنش
می تکوند و زیر پاش مرخت و وقتی گل عه زیر پاش بالا می آومد
سعی میکرد عه ری گلا ویسه روستایی ها هینطور عه زنده عه گور کردن خر بیچاره ادامه دادند و خر هم هینطور عه بالا آومدن ادامه داد تا اینکه عه لو چاهو رسید و در حیرت
زلفعلی و روستائیان از چاه اومده لرد…


نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره
دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و
دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود

سلام داستان خیلی قشنگ و آموزنده ای بود !!!!!
دستت درد نکنه گمنام .
آفرین

گمنام چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ

سلام و عرض ادب خدمت حاج آقای قانعی
ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه بر شما و تمام نوایگانی های عزیز مبارک باد
میخوام دست خالی نیومده باشم لذا چند بیت شعر خدمتتون گذاشتم
امیدوارم بی لبخند از آن نگذرید
یا علی


خوشا شهربی و برکه ی پرآبش
نگهدار ای خدا چاه خرابش
آبش نی مثل آب میک و هشمت
ولیکن هر چه باشد هست نعمت
باژون میگفت کت کم خیلی تنگه
فرار ماهی هاش خیلی قشنگه
شی آبی توی برکه روزی چند بار
تو گرما شیرجه از بالای دیوار

سلام من هم متقابلا این عید بزرگ را بهت تبریک میگویم
امیوارم که ظهورش را همه ما ببینیم

به زودی این نظر را به عنوان یه مطلب روی وبلاگ میگذارم
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد