سلام
با تشکر از گمنام شعر ی که برای نوایگان طنز فرستاده را
تقدیم میکنم به دوست داران نوایگان
حوض بی بی پر آب
توی کتری چای با طعم گلاب
روی یک تکه حصیر کهنه
وسط ایوون زیبا و قشنگ
خود بی بی در خواب
دل بی بی پر از مهر و صفا
گوشه ی طاقچه دوتا شیشه دوا
در کنارش هستم
ولی چشمان قشنگ بی بی
سو ندارند که بینند مرا
نیست در او رمقی
پینه بسته دستاش
روح و جان را نوازش میده
وقتی که می شینی پای حرفاش
بوی عطر گل سرخ
می دهد چادر گلدار بی بی
پر نور است بی بی
با وجودی که دلش غم دارد
پر مهر است بی بی
بوی چایی با گلاب
تو حیاط پیچیده
دوست دارم صدایش بزنم
که هوس کردم چای
ولی با چهره ی معصوم به من می گوید
بگذار بخوابم بی بی
منتظر می شینم
تا که از خواب بیدار شود
و به من چای دهد
. . . . من هنوز منتظرم
شعر نو بود؟
زیبا بود
ممنون از گمنام
از طرف گمنام از شما و نظرتان تشکر میکنم
دلنشین بود
ارادتمند شما و گمنام
سلام آقای محمدی از نظر شما متشکریم
دمت گرم گمنام یاد بیوون افتیدم
راستی این گمنام کیه شعراش قشنگه
از طرف گمنام از شما تشکر میکنم
گمنام پسر ........ ............
خوب حالا خودت حدس بزن
سلام آقای قانعی چرا خاطراتی که برات فرستادم توی وبلاگت نزدی؟؟؟؟؟؟
سلام
با تشکر از خاطره خنده دار و زیبای شما آخه در خاطره شما اسامی افرادی بود که همه اونو میشناسند دوتای خاطره آخر ه که همراه توهین بود !!